به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ علی ترابی مدیرکل سابق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چند روز پس از انتشار دومین واکنش کتبی امیر مردانه دبیر هنری فستیوال موسیقی کلاسیک ایران که آن متن نیز در واکنش به متن اول علی ترابی به گروه هنر خبرگزاری مهر ارسال شده بود، متن دیگری را در پاسخ به این اظهارات منتشر کرد.
در متن دوم علی ترابی که روز سه شنبه ۲۵ تیر ماه به گروه هنر خبرگزاری مهر ارسال شده، آمده است:
«چندی پیش در تاریخ ۲۳ تیر ۹۸ جناب آقای مردانه برای دومین بار اظهاراتی را – در باب عملکرد اینجانب - در رسانه وزین شما درج کرده اند که بخش اعظم آن تکرار همان اظهارات نخستین بود و من نیز از طریق همین رسانه، جهت تنویر افکار عمومی؛ با ذکر ادلّه و مستندات موجود، پاسخ های لازم را تقدیم نموده بودم و به گمانم اظهارات اخیر ایشان نیز به گونه ای مؤیّد همان حقایقی بود که اینجانب بیان داشتم.
از این رو ادامه این بحث، به باور من، دامن زدن به درازگویی و استفاده از رسانه به عنوان محملی برای منازعات شخصی و توهین به افکار عمومی خواهد بود و همانگونه که پیش تر نیز گفته و رفتار کرده ام، قویّاً از های و هوی و حاشیه پرهیز میکنم.
اما در اظهارات اخیر جناب مردانه به دو مورد جدید اشاره شده است که بر خود لازم می دانم به آنها بپردازم خصوصاً که در زمان تصدّی مدیریت اخیرم در دفتر موسیقی، قولی مبنی بر شفاف سازی داده بودم که مصرّانه قصد دارم برسر آن بمانم؛ به همین دلیل، از این پس روی سخنم نه با جناب مردانه و چالش فردی با ایشان، که با اهل فن در موسیقی است.
در بخشی از اظهارات اخیر جناب مردانه آمده است: «این جشنواره [جشنواره کلاسیک] در جهت ایجاد حلقه مفقوده بین جشنواره موسیقی فجر و جشنواره موسیقی جوان طراحی شد».
لازم به ذکر است که با تغییر مدیریت جشنواره فجر در دوره سی و یکم، بخش «نسلی دیگر» از این جشنواره حذف شد و بنابراین بار دیگر، برای یافتن این «حلقه مفقوده» [بخوانید حذف شده]، جشنواره کلاسیک برسر کار آمد؛ اما جناب مردانه در توضیحات خود مشخص نکرده اند جشنواره ای که خود برای جبران یک اشتباه مبنی بر حذف «نسلی دیگر» از جشنواره فجر، و با الگو برداری از همان بخش حذف شده و الیته با هزینه های چندین برابری نسبت به بخش مذکور، برپا شده بود، کدام حلقه مفقود شده را قرار بود بیابد؟ و اصولاً اگر توجیه تأسیس جشنواره ای، یافتن حلقه مفقوده جشنواره ای دیگر باشد، ما به چند جشنواره دیگر نیاز داریم تا حلقه های مفقوده همدیگر را بیابند؟ و انتهای این زنجیره کجا می تواند باشد؟
حال سؤالی که جا دارد اهل فن بدان پاسخ داده و نظر خویش را مطرح سازند این است که آیا بودجه بسیار اندک و نحیف موسیقی کشور، بهتر است صرف ایجاد یا حمایت از جشنواره های جدید گردد یا اینکه ده ها کار زیربنایی مغفول، مورد توجه اساسی قرار گیرد!؟
گفتنی است اینجانب علیرغم همه فشارها و هشدارها، به کار شوراهای چهل ساله موسیقی برای صدور مجوز آثار موسیقایی پایان دادم زیرا به توهینآمیز بودن ممیّزی آثار موسیقی اعتقادی راسخ داشته ام و در گام بعدی درصددد بازنگری اساسی در شیوه هزینه کرد بودجه اندک موسیقی – که عمدتاً در جهت جشنوارههای تحت پوشش دفتر موسیقی هزینه می شوند – بودم که مجال حاصل نشد.
اما نکته حائز اهمیت دیگر در متن مذکور نیز، این عبارت است: «سؤال اینجاست که چرا آقای ترابی در کارکرد بودجهای که برای هنرمندان موسیقی در بودجه دولت در نظر گرفته شده که حق هنرمندان مظلوم و بی ادعای این حوزه است بیشتر میل به ذخیره این منابع به سمت خزانه دولت دارند تا هنرمندان؟». نخست اینکه ادعای «ذخیره منابع موسیقی به سمت خزانه دولت» از اساس کذب است و می توان از دفتر موسیقی، صحّت و سقم این ادعا را جویا شد که آیا بودجه اندک دفتر موسیقی از «هنرمندان مظلوم و بی ادعا» دریغ شده و به خزانه برگشته است و یا به هنرمندان موسیقی نواحی ایران و امثالهم (که لابد با ادبیات مندرج در نامه، باید آنها را ظالم و متموّل و پرمدعا خواند!)تخصیص یافته است؟
اما نکته اصلی را هنوز نگفته ام.آیا در جامعه موسیقی ایران کسی هست که نداند بنده در اعتراض به تصویب تبصرهای مبنی بر واریز ده درصد از درآمد کنسرت ها به حساب خزانه استعفا داده و در متن مکتوبِ استعفای خود صراحتاَ بدان اشاره کرده ام؟ افزون بر این، شما را ارجاع می دهم به نشستی که در تاریخ ۹ بهمن ۹۷ در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی برگزار شد؛ در آن تاریخ، طرح اخذ ده درصد از بهای بلیت فروشی کنسرت ها برای واریز به خزانه در کمیسیون تلفیق، مصوّب شده اما هنوز به صحن مجلس نرفته و تصویب نهایی نشده بود.
پیشنهاد می کنم خبرگزاری محترم مهر، متن مذاکرات جلسه یاد شده را (که خوشبختانه هم ضبط و پیاده شده و هم بدون مهر محرمانه از سوی کمیسیون فرهنگی برای حاضران در جلسه ارسال شده است) از کمیسیون مذکور گرفته و منتشر سازد تا با خوانش دقیق سطور (و سفیدی های بین سطور) نکته های بسیاری بر اهل نظر روشن گردد شاید توجه به همین نمونه، تصویر گر شیوه ای از حضور جریانی در موسیقی ایران باشد که در شکل گیری شرایط دشوار موسیقی در تمامی سال های گذشته نقشی برجسته داشته است.»
نظر شما